تنگ بلور
بايگانی وبلاگ
◄
2009
(3)
◄
اکتبر
(1)
◄
مهٔ
(1)
◄
فوریهٔ
(1)
▼
2008
(41)
◄
دسامبر
(1)
◄
نوامبر
(2)
◄
اکتبر
(1)
◄
سپتامبر
(8)
◄
اوت
(4)
◄
ژوئیهٔ
(4)
◄
ژوئن
(1)
▼
مهٔ
(6)
نمیدونم بازی هورمونها این جوری منو بهم ریخته یا وا...
باتوام ای دوست قدیمی ! خیالی نیست که روزگار,من وتو...
گیج وتبدار همه روز رو توخونه گذروندم .نمیدونم چه چ...
پرسیدم :هنوز وقت عبور از کوچه کودکی هامون وقتی به ...
دل تنگی هوای شنیدن صدای آشنای دور ...-سلام خانم د...
تا کی میخوای مهمون ناخونده دلتنگیهام باشی ؟به گمان...
◄
مارس
(1)
◄
فوریهٔ
(7)
◄
ژانویهٔ
(6)
◄
2007
(29)
◄
دسامبر
(3)
◄
نوامبر
(11)
◄
اکتبر
(2)
◄
سپتامبر
(1)
◄
اوت
(1)
◄
ژوئیهٔ
(2)
◄
ژوئن
(3)
◄
مهٔ
(2)
◄
آوریل
(4)
درباره من
tongebloor
مشاهده نمایه کامل من
۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۵, چهارشنبه
پرسیدم :هنوز وقت عبور از کوچه کودکی هامون وقتی به خونه سوم میرسی سرت ناخودآگاه به سمت راست میچرخه؟یازمان...
سکوت میکنی....به!!هنوز هم بعد از ده سال این عادت همیشه بامنه هنوز...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر