۱۳۸۶ مهر ۵, پنجشنبه

باز هم صبوری

از قلبم چیزی کنده شده که جاش خیلی خالیه خیلی درد میکنه جای خالیشو داغ زدند اشکم خشکیده برای اولین بار امشب دستم داره میلرزه قوی بودم قوی نه لرزیدم نه اشک ریختم نه بد گفتم

هیچ نظری موجود نیست: